دست نزنید! 12 بازی که در کودکی مجاز به انجام آن نبودید

جنز: مادرم در مورد بازی Sacrifice نگرانی هایی داشت زیرا پس از خواندن توضیحات بازی فکر می کرد که این بازی در مورد بت پرستی است و ممکن است به نوعی تحت تأثیر منفی قرار بگیرم. تنها پس از آن که به او توضیح دادم که آن یک توصیف واقعاً مزخرف بود، اجازه یافتم بازی کنم.»

لئو: برای من، متأسفانه، این بازی Shadow the Hedgehog بود. چیزی که در کل غم انگیزتر بود این بود که مطلقاً هیچ بحثی در مورد محتوای بازی وجود نداشت که با توجه به اینکه بازی شامل کشتن شیاطین یا انسان ها با سلاح نمی شود تا حدودی قابل درک بود. همانطور که قبلاً ذکر شد، محتوایی که به تازگی ذکر شد مورد بحث قرار نگرفت، بلکه به سادگی گفته شد “این بازی برای سنین دوازده به بالا است، شما هنوز مجاز به بازی آن نیستید”. در آن نقطه من باید حدود هشت ساله بودم – قطعاً “زیر دوازده”.

جاکوب: “مادر من در واقع هیچ وقت مرا از حضور در یک بازی محروم نکرد، به جز یک بار GTA: San Andreas وقتی هشت ساله بودم و کسی را با اره برقی کشت و او آن را دید.”

اکثر گیمرها احتمالاً یک بازی را که در کودکی برای انجام آن بسیار کوچک بودند به خاطر خواهند آورد. اما دقیقاً همین شرایط بود که آن را به ویژه جذاب کرد. احمقانه فقط وقتی که والدین خودت هدف را حرام کرده باشند.

GTA and Co: بازی هایی که مجاز به بازی آنها نبودید

تام: «انواع بازی های ترسناک، مادرم همیشه می ترسید که من بیمار روانی شوم و کابوس ببینم. و حتی در آن زمان من بهتر از مادرم می دانستم. امروز من هم مثل بقیه آدم‌ها هستم و فقط سه خانه سالمندان را به آتش کشیده‌ام.»

نتیجه آن تقابل ها هر چه که باشد، امروز یادآوری آن ممنوعیت ها خنده دار است. ما داریم از شما در فیس بوک پرسید، چه بازی هایی را در دوران کودکی تان مجاز نبودید و چه دلایلی داشتید. صرف نظر از این که آیا این ممنوعیت ها واقعاً هدفی داشتند یا نه …

اما ما همچنان این بازی ها را انجام دادیم.

الکس: Resident Evil 2 برای مادرم خیلی خشن بود. اما البته او اصلاً بازی را نمی دانست و فقط چیزی را که جایی شنیده بود تکرار کرد. به شوخی، یکی از دوستان آن را آورد و ما آن را در اتاق نشیمن پخش کردیم، اما از آنجایی که گرافیک بسیار بد بود، او اصلاً به آنچه که می دید اهمیت نمی داد. چیزی که من در دوازده سالگی می دانستم ثابت کرد. چیزی فقط اصولاً ممنوع بود، بدون اینکه او بداند در مورد چه چیزی صحبت می کند.»

مایکل:

GTA:من فقط نباید عادت کنم که رانندگی اشتباه را یاد بگیرم، در غیر این صورت در زندگی واقعی هم همین کار را می کردم.خروج آبه:داستان برای من خیلی تاریک است. درست کردن نوعی آبگوشت از استخوان، اشک و گوشت، اوف.ندای وظیفه:پدرم که یک سرباز حرفه ای است، وقتی من و برادرم بازی های جنگی می کردیم، دوست نداشت. به خصوص اگر هدفمان اشتباه باشد، از سلاح های اشتباه استفاده کرده باشیم و به اندازه کافی پنهان نشویم. اگر چنین است، پس بله!لباس تفریحی لری: Magna Cum Laude:من فکر می کنم که خود توضیحی استبازی های آنلاین:به طوری که دیگر نمی توانستیم بگوییم که نمی توانیم برای شام بیاییم زیرا نمی توانیم بازی را متوقف کنیم.

پیتر: «در آن زمان نسخه ی نمایشی PSX بر روی آن Tekken 2 بود، مادرم وقتی دید که من چه بازی می کنم کاملاً ترسیده بود. بنابراین مجبور شدم با Crash Bandicoot و همکارانش به خوشگذرانی ادامه دهم.”



منبع

البته دلایل خوبی هم داشت با این حال شما در آن زمان احساس کردید که این ناعادلانه است، اگر پدر و مادرتان بازی های خاصی را برای شما حرام کرده باشند. زیرا آنها بیش از حد وحشیانه هستند. زیرا پوست را بیش از حد نشان می دهند. چون چیزهای اشتباه یاد میگیری

رولاند: «رزیدنت اویل 1. وقتی من بچه بودم یکسری بازی سوخته داشتیم و رزیدنت اویل 1 هم آنجا بود. وقتی پسر عمویم برای ملاقات آمد، قمار کرد و من که کاملاً بی گناه بودم، آن را تماشا کردم تا اینکه به صحنه‌ای رسید که اولین زامبی ظاهر شد. صحنه را دیدم و شروع کردم به جیغ زدن. مادرم وارد شد، دید چه اتفاقی افتاده و بلافاصله موافقت کرد. و سپس وقتی شروع به دیدن کابوس های بازی کردم، از بازی Resident Evil یا به طور کلی هر بازی ترسناک منع شدم.

متیو: “آنجا، در سن 16 سالگی، در فروشگاه بازی های ویدئویی بودم، و می خواستم Turok Evolution را برای Gamecube برای تولد 17 سالگی خود انتخاب کنم و ناگهان شنیدم که مادرم گفت: “دو نسخه وجود دارد.” اگرچه او در غیر این صورت هیچ ایده ای در مورد آن ندارد. بازی های ویدیویی او به درستی اشاره کرد که یک نسخه 18+ و یک نسخه 16+ وجود دارد. این دومی بدون خون آمد. علیرغم سر و صدای زیاد من مبنی بر اینکه به زودی 18 ساله خواهم شد، او ثابت قدم ماند. بنابراین من مجبور شدم دایناسورها را بدون اینکه در خون آنها بگردم بکشم. من هم از این شکست در زندگی ام جان سالم به در بردم.