از Skyrim لذت ببرید که در آن بهعنوان یک روانشناس بازی میکنید که به هر غار، قلعه یا خرابهای وارد میشود و هر موجود زندهای را در آن قتل عام میکند.
در بازی های GTA شما روانی ترین جنایتکار تاریخ بشریت هستید که اساساً هرگز در مراقبت های ویژه نمی میرد و مدام به پلیس رشوه می دهد تا با تمام سلاح هایش آزاد شود.
در Minecraft شما به عنوان یک سازنده غیراجتماعی و غیراخلاقی بازی می کنید که به چشم انداز و طبیعت اهمیتی نمی دهد – جنگل ها را پاک می کنید، منابع معدن را استخراج می کنید، همه جا را سوراخ می کنید فقط برای ساختن قلعه خود.
فرمانده شپرد Mass Effect یک لچر و زن زن معروف است که معتقد است نجات کهکشان در لباس زیر همنوردانش نهفته است و به همین دلیل است که می خواهد دراز بکشد.
به عنوان لینک در ماجراهای The Legend of Zelda، شما به عنوان یک ماجراجوی دیوانه بازی می کنید که می خواهد با شکستن ظروف سفالی دیگران، کتک زدن جوجه های آنها و سپس رفتن به ماهیگیری، جهان را نجات دهد.
در پورتال شما یک خوکچه هندی گستاخ و ناپایدار هستید که پیوسته دستاوردهای علمی و فنی را یک بار برای همیشه از بین می برد.
بهعنوان یک مربی پوکمون، شما نقش یک سوءاستفادهگر سادیست را بازی میکنید که موجودات وحشی آزادانه را به بردگی میکشد و سپس آنها را وادار میکند تا برای افتخار و پول با یکدیگر مبارزه کنند.
اگر بنشینید و سعی کنید داستان اصلی یک بازی را به یک یا دو جمله تقسیم کنید، گاهی اوقات چیز واقعاً عجیبی از آن بیرون می آید. اگر کمی طنز اضافه شود، توضیحات بازی بسیار خنده دار و متفاوت است. آنها تقریباً افق را گسترش می دهند و دیدگاه های جدیدی ایجاد می کنند.
بازی های ویدیویی در درجه اول برای سرگرمی هستند، اما آیا شاید رازی بی رحمانه پشت قهرمانان و ناجیان این جهان های دیجیتال وجود دارد!؟ از Minecraft گرفته تا Skyrim، هیچ بازی واقعاً بی گناه نیست! ما حقایق ناخوشایندی را برای شما روشن می کنیم و با آن روبرو می شویم.
در سری Uncharted، شما در نقش ناتان دریک، یک قاتل تودهای نژادپرست هستید که شهرهای با ارزش تاریخی کشفنشده را پیدا، غارت و ویران میکند و در عین حال دشمنیهای جمعیتی را در ایالتهای کوچک ریشه کن میکند.
شما به عنوان ماریو در سریال سوپر ماریو بازی می کنید، یک لوله کش وسواس انتقام جویی که روی سر موجودات بی خطر می پرد زیرا دوست دخترش او را به خاطر یک لاک پشت ترک کرده است. او همچنین مدام ادعا می کند که “دزدیده شده است”.
در Pac-Man، شما بدون وقفه قرص میخورید، از ارواح فرار میکنید و به موسیقی الکترونیکی تکراری گوش میدهید – اوه، شما هم یک دایره زرد هستید.
در The Witcher 3 بعد از حدود نیم ساعت علاقه خود را برای نجات دختر خوانده خود از دست می دهید. شما ترجیح می دهید کارت بازی کنید، آنها را با دقت جمع کنید و بنابراین در میله های غواصی بچرخید.
در بازیهای Saints Row، شما بیشتر آدمهایی هستید که با شکست دادن آنها با یک دیلدوی غولپیکر بنفش، روز مردم را شاد میکنید.
امیدوارم همه اینها را خیلی جدی نگرفته باشید. بالاخره اینجا همه چیز با چشمک نوشته شده است. چشم اندازهای جالب، اینطور نیست؟
سگ های نگهبان – نقش یک هکر جامعه گرا را بازی کنید که به طور تصادفی افراد را می کشد یا حساب های بانکی آنها را خالی می کند فقط به این دلیل که از مرگ خواهرزاده اش عصبانی است.
در بازی های سری Call of Duty شما مانند خدای واقعی جنگ قدرتمند هستید! شما هزاران سرباز دشمن را نابود میکنید، در عرض چند ثانیه از زخمهای گلوله خلاص میشوید و حتی از مرگ برمیخیزید.